سهیلا
شنبه 16 بهمن 1389برچسب:, :: 8:20 بعد از ظهر :: نويسنده : سهیلا زائری بارانی ا م آقا به دادم می رسی؟ بی پناهم ، خسته ام ، تنها ، به دادم می رسی؟ گر چه آهو نیستم اما پر از دلتنگیم ضامن چشمان آهوها به دادم می رسی؟ من دخیل التماسم را به چشمت بسته ام هشتمین دردانه زهرا به دادم می رسی
بر در دوست به امید پناه آمدهایم همره خیل غم و حسرت و آه آمدهایم چون ندیدیم پناهى به همه مُلک جهان لاجرم سوى رضا بهر پناه آمده ایم امروز که سر بر حرمت می آیم انگار تمام عشق کامل شده است ای ضامن آهو ! به غریبی سوگند دل کندن از این ضریح مشکل شده است خراسان میدهد بوی مدینه/ خراسان کوه غم دارد به سینه خراسان را سراسر غم گرفته/ در و دیوار آن ماتم گرفته روایتی از امام رضا (ع): کسی که مصائب مارا به یاد آورد، پس بگرید و بگریاند، در روزی که چشم ها گریانند(روز حساب)، گریان نخواهد شد
کعبه ی اهل ولاست صحن و سرای رضا/ شهر خراسان بُوَد کرب و بلای رضا در صف محشر خدا مشتری اشک اوست/ هر که در اینجا کند گریه برای رضا از در باب الجواد می شنوم دم به دم/ یا ابتای پسر، وا ولدای رضا
نظرات شما عزیزان:
آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان |
||
![]() |